بیا برگرد که تنهای امونمو برید
بیا برگرد که ثانیه هام به اخرش رسید
با تو بودن خوبه حتی تو خوابم قشنگه
شدم یه ادمی که داره با تقدیر میجنگه
کار دلم فقط با نبودت گریه زاری شده
جایی خالیت خیلی وقته زخم کاری شده
خیلی سخته شکستن غرورمو میگم
ولی شکستم نشستم تورو نمیدیدم
وقت بیکسیام منمو خودکارو کاغذم
چجور دلت اومد بگیری نگاهتو ازم
چقد غریبم اینجا چقد دلگیر هوا
نفس نمیکشم بدون تو مسمومه هوا
نمیدونم چرا تورو با بدیات خواستم
نمیدونم چرا همیشه دوست داشتم
بیا برگرد که نبودت هر روزش یه درده
همون پاییزیم که اسیر پاییزه سرده
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
